وقتی تجربههای زندگی با قضاوتهای بهارثرسیده قاطی میشوند
در رؤیا، خودم را در دل جنگلی سرسبز دیدم. با پدرم و دیگر اعضای خانوادهام آنجا بودم. در میان درختان، یکی بود که بیشتر از همه توجهم را جلب کرد—درخت آلوچهای بلند و تنومند، که شاخههایش از مسیر باریکی میان درختان دیگر پیچیده بود. بعضی آلوچهها رسیده بودند، رنگشان پخته بود و مزهشان شیرین. بعضی…