عبور از میدان مین تعارض: چگونه هوش تعارضی و حکمت سیستمی، امید را در دل بحرانهای کاری زنده نگه میدارند؟
تعارض، مهمان ناخوانده اما اجتنابناپذیر هر محیط کاری و جمعی است. اکثر ما از کشمکش هراس داریم؛ آن را خستهکننده، پراضطراب و دردسرساز میبینیم ـ بهخصوص امروز که شکافهای اجتماعی و سیاسی هر روز عمیقتر میشوند. اما اگر با نگاهی عمیقتر به موضوع بنگریم، تعارض را میتوان فرصتی برای بازسازی درونی و جمعی دانست؛ آنهم به شرطی که هوشمندانه و با مهارتی نو به سراغش برویم: هوش تعارضی و حکمت سیستمی.
حاشیهنشین نبودن تعارض در دنیای کار
نتایج تحقیقات بینالمللی جدید نشان میدهد که بیش از ۷۵٪ از کارمندان طی یک ماه حداقل یک مورد رفتار نامؤدبانه را در محیط کار دیدهاند و نزدیک به ۱۵٪ هر روز با آن روبهرو بودهاند. برآوردها حکایت از آن دارد که این وضعیت، کسبوکارها را هر روز دو میلیارد دلار از بابت کاهش بهرهوری و غیبت متضرر میکند. اما در این فضای ملتهب، چگونه میشود نهتنها دوام آورد، بلکه حتی قویتر شد؟
مدل قدیمی تسکین؛ مدل نو بازسازی
آنطور که مقالهی دکتر پیتر کولمن (نشریه مذاکره هاروارد، ۲۰۱۸) توضیح میدهد، مدلهای سنتی حل اختلاف اغلب بر پایهی فرضیات خطی و ساده ساخته شدهاند: «مشکل را پیدا کن، راهحل بده و اجرا کن». این نگاه ممکن است در برخورد با اختلافات کوچک و آشکار کافی باشد، اما تعارضهای پیچیدهی امروز ـ که ریشه در معضلات ساختاری، تاریخی و روانی عمیق دارند ـ نیازمند رویکردی کلنگر، پویا و انطباقپذیر است. بهعبارتی، دیگر بستن زخم با چسب زخم کافی نیست؛ باید به سراغ ترمیم لایههای زیرین رفت.
هوش تعارضی و حکمت سیستمی: راه پیمودن از بحران تا رشد
کولمن با الهام از نظریهی سیستمهای پویا (Dynamical Systems Theory)، از دو اَبَرمهارت یا متا-شایستگی اصلی سخن میگوید:
- هوش تعارضی (Conflict Intelligence): توانایی درک عمیق الگوهای پنهان، چرخههای بازتولید تعارض، تشخیص ریشهها و بازیگران و انتخاب تدابیری که چندلایه و پایدار باشند. این مهارت، امکان تشخیص نقاط حساس و مداخلههای اثربخش را در اختیار قرار میدهد.
- حکمت سیستمی (Systemic Wisdom): توان جهتدهی سیال، انعطافپذیری ذهنی، و آراستگی به صبر راهبردی در مواجهه با بحرانهایی است که مجموعهای از عوامل پیچیده در آن نقش دارند.
در چنین چشماندازی، رهبران و اعضای سازمانی به جای تسلیم یا انفعال، نیروهای بازسازیگر محیط میشوند؛ به جای تشدید دوقطبی و فرسایش، روندهایی چون سازگاری، جبران، انسجام و امید را فعال میکنند.
نقش حیاتی امید و بازاندیشی
واقعیت به دور از این معنا نیست: حتی در اوج زمینلرزههای روانی و فشار بیرونی، میتوان چراغ امید را با تکیه بر سازوکارهای بازسازی و ارادهی تعادل روشن نگه داشت. رهبران خردمند همچون پیکانی روبهجلو، به سمت سلامت ساختار روانی و اجتماعی پیش میروند. این شیوه صبر راهبردی و امید، نه تنها نجاتبخش فرد، بلکه عامل رشد جمعی از دل بحران میتواند باشد.
جمعبندی و توصیه کاربردی
۱. تعارض را پنهان نکنید؛ آن را به چشم فرصت برای بازسازی و رشد ببینید.
۲. هوش تعارضی، یعنی توجه چندبعدی و پایدار به ریشهها و الگوها؛ نه فقط نشانهها.
۳. در بحرانها، فعال کردن مکانیسمهای بازسازی، صبر راهبردی و امید، بقای سیستم را تضمین میکند.
۴. رهبری در عصر جدید، یعنی تلفیق شهامت روبهرویی با اختلاف و حکمت سیستمبین و جستجوی راهحلهای جمعی.
در نهایت، نباید فراموش کرد که مسیر بهبود فردی و گروهی، دقیقاً از قلب بحرانها میگذرد. گفتوگو درباره تعارض، نهتنها فضای کاری را سالمتر میکند، بلکه فرصت نوسازی ذهنی، امید و پیشرفت را برای همگان فراهم میآورد.
منبع:
Coleman, P. T. (2018). Conflict intelligence and systemic wisdom: Meta‐competencies for engaging conflict in a complex, dynamic world. Negotiation Journal, 34(1), 7-35.