در عصر بیثباتی، رهبران فرمانده نیستند؛ نگهدار فضاهای ناپایدارند
در جهان پیچیده و بیثبات امروز، الگوی سنتی رهبری—که بر پیشبینی، کنترل و پاسخهای سریع استوار بود—دیگر کفایت نمیکند. تغییرات مداوم، عدم قطعیت ساختاری، و فشارهای روانی پنهان در لایههای زیرین سازمانها، ما را به نوع تازهای از رهبری فرامیخواند؛ رهبری که نه بر پاسخ دادن، بلکه بر نگهداشتن فضا استوار است.
🌱 رهبری به مثابه «نگهدار فضا»
در اندیشههایی چون تئوری U از اتو شارمر و آثار پیتر سنج در باب «سازمانهای یادگیرنده»، مفهوم «فضای نگهدارنده» نقش محوری دارد. رهبر در این چارچوب، فرمانده یا پاسخگو نیست، بلکه کسیست که فضا را نگه میدارد؛یعنی تحمل میکند، آرام میماند، و ظرفی میسازد برای آشوبی که هنوز صورتبندی نشده است. در واقع، فضای نگهدارنده به توانایی ایجاد یک محیط امن و باز میپردازد که در آن افراد و گروهها میتوانند به عمیقترین سطح آگاهی و خلاقیت دست یابند و از آیندهای که در حال ظهور است الهام بگیرند.
مارگارت ولتلی نیز بر اهمیت «حضور آرام در بحران» تأکید میکند؛ جایی که رهبری تبدیل میشود به کنش مراقبتی برای زندهماندن معنا در دل ناپایداری.
🔍 چرا نگهداری فضا مهمتر از پاسخدادن است؟
در نظریه رهبری انطباقی از رونالد هایفتز و مارتی لینسکی ، گفته میشود که وظیفه رهبر در شرایط بحرانی، دادن پاسخ فوری نیست، بلکه «نگه داشتن تنش بدون فروپاشی سیستم» است. رهبری واقعی یعنی ایجاد تغییراتی که لازماند، حتی اگر ناخوشایند باشند؛ اما نه با چنان شتابی که سیستم یا مردم نتوانند آن را هضم کنند. رهبر باید:
- خواستهها و انتظارات غیرواقعی را بهتدریج کنار بزند،
- حقیقتهای تلخ را بهصورتی قابل جذب عرضه کند،
- فشار تغییر را تنظیم کند نه اینکه یکباره تخلیه کند.
رهبر خوب کسیست که میداند چه مقدار ناکامی و تغییر را میتوان در هر لحظه به سیستم تزریق کرد بیآنکه آن را دچار فروپاشی کند. بدین ملاحظه، پرسشهای بیپاسخ و ابهامهای معلق، برخلاف ظاهرشان، اگر درست نگه داشته شوند، منبع انرژی نوآفرین برای سیستم میشوند.
💬 زمزمههای فرسایش را بشنو
همانطور که امی ادموندسن هشدار میدهد، سلامت سیستم در اعتماد روانی نهفته است، جایی که نشانههای نامرئی زوال (subtle erosion) شنیده و جدی گرفته میشوند: «اعتماد روانی یعنی این باور که افراد میتوانند ایدهها، نگرانیها یا اشتباهات خود را بیان کنند بدون ترس از تحقیر یا تنبیه.»
اینجا، رهبری در تصمیمهای بزرگ یا طراحی پروژهها معنا نمییابد؛ بلکه در مراقبت از لایههای نادیده اکنون تجلی پیدا میکند.
رهبر مؤثر کسیست که نه با درک لحظههای بحرانی، بلکه با حضور مداوم در آستانهی نامعلومها، دوام سازمان را ممکن میسازد. بدین ترتیب، رهبری نوعی سنگ اتکا در برابر امواج نامعلوم است تا سازمان/تیم به فهم اکتشافی و مسیریابی در فضای مبهم بپردازد و در پرتو حضور رهبری، ارکان ساختاری خویش را حفظ کندـ جایی که رهبر نه دیدبان، بلکه ستونی است که بادبان بر آن افراشته میشود.
🌌 زیستن در پرسش، نه پاسخ
این مقاله بر این باور است که پرسش، خود نوعی بیان عمیق برای پایداری است. وقتی رهبر بهجای پاسخگویی شتابزده، فضا را برای زیستن در پرسش نگه میدارد، در حقیقت به سیستم اجازه بازیابی، ترمیم، و حتی بازتعریف خود را میدهد. ذهنها محرکهای فعالی میشوند که به جای اضطراب جدایی، شوق زیست در ابهام و حرکت در ناشناخته را بر میانگیزند.
🔹 فضای زیست در پرسش، منطقهای میان دانستن و ندانستن است؛ جایی که انرژی واقعی تحول شکل میگیرد.
🔹 رهبرِ نگهدار، صبر میکند تا معنا خود را آشکار کند؛ او معنا را تحمیل نمیکند.
📌 نتیجهگیری: رهبری بهمثابه مراقبت
در جهانی که پاسخها بهسرعت بیاعتبار میشوند، رهبر موفق کسیست که «نگهدار فضاهای ناپایدار» باشدـ نه برای کنترل، بلکه برای پناه دادن و مراقبت از آنچه هنوز در حال زایش است. بنابراین، رهبری نگهدار نه درباره دانستن، بلکه درباره توانایی تحمل نادانستهها با شفقت، حضور، و صبوری است. چنین رهبری، خود منبعی برای بازسازی آرامش و معنای جمعی در عصر فرسایشهای پنهان است.
🔗 منابع کلیدی:
- Scharmer, C. O. (2016). Theory U: Leading from the future as it emerges. Berrett-Koehler Publishers.
- Freedman, P. (2024). Islands of Sanity and Spiritual Leadership in a Time of Crisis: Margaret Wheatley and Paul Freedman In Dialogue. Holistic Education Review, 4(1).
- Heifetz, R. A., Grashow, A., & Linsky, M. (2009). The practice of adaptive leadership: Tools and tactics for changing your organization and the world. Harvard business press.
- Edmondson, A. (1999). “Psychological Safety and Learning Behavior in Work Teams”. Administrative Science Quarterly, Vol. 44, No. 2.